به زبان آذری
آمدي مستجابمان كردي
يك پياله شرابمان كردي
چقدر خوب شدبراي سفر
يا رضا انتخابمان كردي
شب به دنبالمان فرستادي
از خجالت كه آبمان كردي
سنگ كم قيمت و كمي بودم
واقعاً دُرّ نابمان كردي
اين همه خوب دورتان بود و
باز ما را حسابمان كردي
ذره بوديم و هيچ بوديم و
آمدي آفتابمان كردي